انتقام جو. منتقم. انتقام گیرنده: سوی خیمۀ خویش بازآمدند همه با سری کینه ساز آمدند. فردوسی. شوند آگه از من که بازآمدم دل آگنده و کینه ساز آمدم. فردوسی. برفتند هر دو به راه دراز یکی آزپیشه یکی کینه ساز. فردوسی. جوری که ز غمزۀ تو دیدیم بر عالم کینه ساز بستیم. خاقانی. سیه شیر چندان بود کینه ساز که از دور دندان نماید گراز. نظامی. ، جنگجو: چو او را ندیدند گشتند باز دلیران سوی رستم کینه ساز. فردوسی
انتقام جو. منتقم. انتقام گیرنده: سوی خیمۀ خویش بازآمدند همه با سری کینه ساز آمدند. فردوسی. شوند آگه از من که بازآمدم دل آگنده و کینه ساز آمدم. فردوسی. برفتند هر دو به راه دراز یکی آزپیشه یکی کینه ساز. فردوسی. جوری که ز غمزۀ تو دیدیم بر عالم کینه ساز بستیم. خاقانی. سیه شیر چندان بود کینه ساز که از دور دندان نماید گراز. نظامی. ، جنگجو: چو او را ندیدند گشتند باز دلیران سوی رستم کینه ساز. فردوسی
آنکه موجب دشمنی و عداوت گردد، آنکه میان دیگران خصومت افکند، جنگ آور، جنگجو: به هر سو که رو کرد کین ساز بود میانشان یکی آتش انداز بود، اسدی (گرشاسبنامه چ یغمائی ص 85)
آنکه موجب دشمنی و عداوت گردد، آنکه میان دیگران خصومت افکند، جنگ آور، جنگجو: به هر سو که رو کرد کین ساز بود میانْشان یکی آتش انداز بود، اسدی (گرشاسبنامه چ یغمائی ص 85)
سازوار با یکدیگر، (یادداشت مؤلف)، دمساز، سازگار: نه آن زین، نه این زآن بود بی نیاز دو انباز دیدیمشان نیک ساز، فردوسی (شاهنامه ج 4 ص 1747)، چنین گفت پس با کنیزک به راز که ای پاک بینادل نیک ساز، فردوسی، دو شاه گرانمایه دو نیک ساز رسیدند پس یک به دیگر فراز، فردوسی، رفیقی نیکساز از لشکری به دلی آسان گذار از کشوری به، فخرالدین اسعد، ز مرغان همان آنکه بد نیک ساز چو باز و چو شاهین گردنفراز بیاورد و آموختنشان گرفت ... فردوسی، ، نیک سلاح پوشیده، (ناظم الاطباء)، هرچیزی که خوش ساخته شده و بکار و مفید بود، (ناظم الاطباء)
سازوار با یکدیگر، (یادداشت مؤلف)، دمساز، سازگار: نه آن زین، نه این زآن بود بی نیاز دو انباز دیدیمشان نیک ساز، فردوسی (شاهنامه ج 4 ص 1747)، چنین گفت پس با کنیزک به راز که ای پاک بینادل نیک ساز، فردوسی، دو شاه گرانمایه دو نیک ساز رسیدند پس یک به دیگر فراز، فردوسی، رفیقی نیکساز از لشکری به دلی آسان گذار از کشوری به، فخرالدین اسعد، ز مرغان همان آنکه بد نیک ساز چو باز و چو شاهین گردنفراز بیاورد و آموختنشان گرفت ... فردوسی، ، نیک سلاح پوشیده، (ناظم الاطباء)، هرچیزی که خوش ساخته شده و بکار و مفید بود، (ناظم الاطباء)